گمشده
بنده خدایی در صحن حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) ایشان(آیت الله بهجت) را دیده و گفته بود: حضرت آقا من خودم را گم کرده ام چکار کنم خودم را پیدا کنم؟ فرموده بودند: تو صحن اون طرف یک دفتر گمشدگان هست، برو و بگو تو بلندگو صدات بزنه، ببین میتونی خودت را پیدا کنی.
راه اینقدرها هم سخت نیست که ما سختش کردیم، یک مقدار باید آدم حواسش را جمع کند؛ هرچیزی نگوید، هر چیزی نبیند، هرچیزی نخورد، هرچیزی نپوشد و هر جایی نرود، اگر آدم خودش را ول کرد، میشود مثل حیوانها (أولئِکَ کَالأنعَام) به هر زمینی که برسند شروع میکنند به خوردن علف و ... براشون مهم نیست که برای صاحبش هست یا نه؟ حلال است یا حرام؟ فرق من با حیوان چیست؟ باید انسان برود دنبال اینکه در خودش انسانیت را تقویت کند و کنترل نفس بکند، تا بتواند برسد. مرو در پی هرچه دل خواهد.
راه را گم کرده ایم
آن قدر راه را گم کرده ایم و آن قدر از قرآن و عترت کناره گرفته و دور افتاده و بیگانه شده ایم که نزدیک است به آمریکا و اروپا برویم و از آن ها سؤال کنیم که شما از قرآن و عترت چه فهمیده اید؟ به ما یاد دهید! علت آن است که ما از آن چه در دست داریم استفاده نمی کنیم و به آن عمل نمی کنیم، لذا وقتی کفار که مزایای اسلام را می دانند، چیزی می گویند تصدیق می کنیم و سخنانشان باورمان می آید. و دیگر این که ما عبید دنیا هستیم، لذا ما را با تطمیع از کتاب و عترت منحرف و منصرف کرده اند، می بینیم ولی گویا نمی بینیم! جلوی ضریح امام رضا علیه السلام در یک شب، پنج کرامت دیدم: شفای مریض و کرامت های دیگر، وقتی این مطالب را برای ما نقل می کنند، گویا داستان رستم و افراسیاب می خوانند!
برنامه ریزی برای خانواده
یکی از توصیههایی که داشتند این بود که میفرمودند: "به خانه که میرسید کتابها را بگذارید پشت در و بروید تو ولی بپایید دزد نبرد" یعنی طوری زندگی نکنیدکه وقتی میروید خانه، تازه بخواهید چیزی بنویسید و درسی بخوانید و بند کتاب و کامپیوتر و ... بشوید؛ اشتباه است، بلکه دیگر الان باید وقتی را برای زن و بچه بگذارید. عمرتان را به سه تا 8 ساعت تقسیم کنید: یک 8 ساعت کار و تلاش، که کار و تلاش ماها درسخواندن و درس دادن میشد؛ 8 ساعت هم برای خواب و استراحت و 8 ساعت هم برای تفریحات حلال، خانواده و تفکر.
شیطان کو؟
یکبار پس از نماز در بین راه مسجد و منزل بودیم که بنده خدایی به همراه ایشان آمد و با اصرار می گفت که من میخواهم آدم بشوم ولی نمیشود، آقا فرمودند: چه کسی نمی گذارد؟ گفت: شیطان. حضرت استاد ناگهان با تغیّر به سوی او روی گردانیده و فرمودند: کو؟ کجاست؟ بنده خدا گفت کی؟ ایشان گفت: شیطان کو؟! تا دستش را بشکنم، کوش؟ و ادامه داد: شیطان کاری ازش میآید؟ خودت نمیخواهی، خودت را درست کن! روی همین برخورد، یک مقدار توجّه کنیم! ما خودمون خراب میکنیم، و دنبال هواهای نفسانی میرویم و بعد خراب میشود. وقتی که خراب شد و آلوده شدیم، بنا می کنیم به پیداکردن یک شخص به نام شیطان که بندازیم گردنش، و یا میگوییم ما را خوب تربیت نکردند، ما را عقدهای بار آوردند، کمبود محبّت داشتیم. ممکن است بعضی از اینها درست باشد، ولی اینطور هم نیست که ما هر خراب کاری کردیم بتوانیم بیندازیم گردن یک شخص یا یک گروهی و یا عدهای و یا محیط و وراثت و ... . البته همه آنها بیتأثیر نیستند ولی اینطور هم نیست که همه انحرافات ما را گردن بگیرند بالاخره ما دارای حقّ اختیار و امتیاز نیز هستیم.
حجت الاسلام و المسلمین آقاتهرانی
به نقل از تبیان