کد پرچم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

۩به نام خداوند ۩


        مردی در کنار ساحل دورافتاده ای قدم می‌زد. مردی را در فاصله دور می بیند
      که مدام خم می‌شود و چیزی را از روی زمین بر می‌دارد و توی اقیانوس پرت
      می‌کند. نزدیک تر می شود، می‌بیند مردی بومی صدفهایی را که به ساحل می­افتد
      در آب می‌اندازد.
       - صبح بخیر رفیق، خیلی دلم می­خواهد بدانم چه می­کنی؟
      - این صدفها را در داخل اقیانوس می اندازم. الآن موقع مد دریاست و این صدف ها
      را به ساحل دریا آورده و اگر آنها را توی آب نیندازم از کمبود اکسیژن خواهند
      مرد.
      - دوست من! حرف تو را می فهمم ولی در این ساحل هزاران صدف این شکلی وجود
      دارد. تو که نمی‌توانی آنها را به آب برگردانی خیلی زیاد هستند و تازه همین
      یک ساحل نیست. نمی بینی کار تو هیچ فرقی در اوضاع ایجاد نمی­کند؟
      مرد بومی لبخندی زد و خم شد و دوباره صدفی برداشت و به داخل دریا انداخت و
      گفت: "برای این یکی اوضاع فرق کرد."
      

www.seemorgh.com
      

                            


ارسال شده در توسط محمد امین یوسفی
mouse code|mouse code

کد ماوس